شکست در ارتباط
شکست در ارتباط
http://emba1.blogfa.com
[با اندکیى ویرایش]
یکی از نمایندهگان فروش شرکت کوکاکولا، مأیوس و ناامید از خاورمیانه بازگشت.
دوستیی از وی پرسید: چه مشکلیى پیش آمد؟
جواب داد: هنگامیی که من به آن جا رسیدم مطمئن بودم که میتوانم موفق شوم و فروش خوبیی داشته باشم، اما مشکلیی که داشتم این بود که من عربی نمیدانستم. لذا تصمیم گرفتم که پیام خود را از طریق پوستر به آنها انتقال دهم. بنابراین سه پوستر زیر را طراحی کردم:
- پوستر اول مردیی را نشان میداد که خسته و کوفته در بیابان بیهوش افتاده بود.
- پوستر دوم مردیی را نشان مىداد که در حال نوشیدن کوکاکولا بود.
- پوستر سوم مردیی بسیار سرحال و شاداب را نشان میداد.
پوسترها را بهترتیب در همهى جاهایی که در معرض دید بود چسباندم.
دوستش پرسید: این روش به کار نیامد؟
جواب داد: متاسفانه من نمیدانستم عربها از راست به چپ میخوانند و لذا آنها بنا به عادت ابتدا تصویر سوم، سپس دوم و بعد اول را مىدیدند. رقبا و بدخواهان هم بىکار ننشستند و کنایهبارانم کردند که مردم با خوردن کوکاکولا خسته و کوفته در بیابان بیهوش میشوند!
***
پسنوشته: خاطرهیى شخصى
حدود ده یا پانزده سال پیش شرکت نوشابهسازى تگرگ در یزد تأسیس شد و در کنار جادهى پررفتوآمد نزدیک محل کارخانهى خود تابلویى تبلیغاتى نصب کرده بود که کاروانیى از شتران را در حالیى که محصولات این شرکت را حمل مىکردند نشان مىداد. یکیى از دوستان نکتهسنج طنز لطیفیى را خاطرنشان کرد: جهت حرکت شتران حامل نوشابه روى تابلو چنان بود که رو به سوى خود کارخانه داشتند، یعنى همهى خریداران نوشابههاى این شرکت را مرجوع مىکردند!